
کسی این گوشه هنوز در کنار من است
گرچه "کهنگی حرف های انباشته ام"
نجوای عاشقانه ی دلخواهش نیست
دلخور از درهای بسته ی توجیه
برای من
ارتسام غروب و قطره ای دیگر می شود ...
لعنت بر این چهارشنبه های سکوت !
کسی آنور خط نیست
خط خورده ام از صبح ساعت هشت و نیم ...
دستم بر دامان دوزخت
یک جرعه گناهم ده
تا از تب و لرز برزخ خویش برهم ...
کسی این گوشه هنوز
در انتظار که نه
کنار من است
تویی
تویی
که تنهایم ...
