نوشته های بیژن داوری

بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰
م : ن : بیژن

به احترام زمستان

 

ما بهار را

تنها حوصله‌‌‌‌‌ای دوباره می‌کنیم

و خیره می‌مانیم

در رقص مشکوک شاخه‌های سرخوشش.

نیشخندی،

گاه گر فراموش کنیم، حتی لبخندی،

و بر پیشانی‌های اتونخورده‌

دغدغه‌های تانخورده

میچینیم.

تُنگ ماهی را تَنگ در دست می‌فشاریم،

تا از دگرگونی بهار

شاخه‌ای هم که شده، بَرکنیم ...

 

زمستان

 در این خانه

جا خوش نکرده بود.

تنها در باور ما

انجماد اعصار،

از خیلِ تک‌لحظه‌هایی که آبستن رهایی ما بود

کوهی بلند و تاریک ساخت

که زمستان نیز میشدش نامید ...

 

به احترام زمستان سکوت کنیم،

و بهار را به تماشا بنشینیم

در تمام خانه‌ها

و در تمام سفره‌ها ...