بهار می آید
با نسیمهایش
که دستی بر سر یتیم شاخهها شود
و در سر راه لشگر ناگزیرش
ثانیههای پر معنای زمستان
پایمال طراوتی بی در و پیکر ...
همه چیز در هم آمیخته
خون و خیال و خاک
عشق و شهوت و مرگ
حسرت و اوج و خاموشی ...