
ستاره را به یاد آور
گرچه ساکن ترین شب ها را
بی روزها عروسک
به انتظارم ننشسته ای
و اسطوره های انسانی را
با پابرجایی بی رنگت
بر زمین زده ای ...
من
نه از سوی دلفریبی می آیمت
نه با یک دفتر توجیه
از تو چه پنهان هنوز
بعد از سه سال
در سطر اول داستانت مانده ام.
ای ریشه ای ترین مصداق دوست داشتن !
دلواپسی هایم را چاره ای نیست
اما
ستاره را به یاد آور ...
