
با تب سردی که شدند
چگونه تنفس ؟
گذر از تیره بختی های خواب زده
تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
در پایان
رسیدن به صبح موعود ؟
در پشت تقدیری
که در نسخه مان پیچیدند
و این افتخار های گندیده
که سویمان پرتاب کردند
چگونه در مشت گریزمان
امیدی کمترین ؟
مرگ را بافته اند
با تمام طعنه هایش
برای من و تو
گریز را دلخوشی نگذاشته اند
چگونه رنج های این عقوبت را
بی واهمه ای از فریب
تحمل ؟
