
همیشه نازنین من !
بدان در قلب من چيزی به غير از تو
در اين دنیای آشفته نخواهد ماند
هيچ كس غير از تو اين خاکستری شعر مرا
هرگز نخواهد خواند
در اين گوشه زندگی رنگ تو را دارد
شعرهای من هنوز عطر نفس هايت
- گوش كن از عمق تنهایی سرشارم -
هنوزم قلب آهنگ تو را دارد ...
همیشه نازنین من !
تمام فصل ها را باز می گويم :
بهارم تازگی عشق تو
و تابستان حضور گرم دل تنگی من
خزان یادآور آغاز راه ما
زمستان اضطراب يك عبور یخ زده
از خشم دريای " تمامش كن "
ولی هر روز از آغاز می گويم ...
همیشه نازنین من !
زمان هرگز توان کشتن قلبم
كه بی اندازه از عشق تو لبریز است را
در خود نخواهد داشت
تمام ذهن بارانی ترین شعر رهایی ام !
زمین هرگز به غير از تو
در گلدان پرسش های ديرينم
گلی دیگر نخواهد کاشت ...
